مرتضی فیض آبادی

مرتضی فیض آبادی

اخبار از همه جا

عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.

عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.

 
عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد، دید شانه های امام (ره) دارد می لرزد..امام (ره) گریه اش گرفته بود..

 
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:

 
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم…


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: مرتضی فیض آبادی ׀ تاریخ: شنبه 4 خرداد 1392برچسب:مادر-شهید, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , feizabadi.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com